|
۱۹۸۴ نام کتاب مشهوری از جورج اورول به سال۱۹۸۴ است. این کتاب بیانیهٔ سیاسی شاخصی در رد نظامهای تمامیتخواه (توتالیتر) و نیز کمونیسم شمرده میشود. ۱۹۸۴ کتابی پادآرمانشهری به شمار میآید. جامعهای را تصور کنید که در آن هیچ قانونی وجود نداشته باشد، آن جامعه از نگاه شما چه شکلی است؟ اکنون جامعهای را تصور کنید که در آن قوانین سخت و سنگینی وجود دارند، قوانینی که حتی فکر کردن شما را هم کنترل میکنند و شما را تبدیل به یک ماشین بیمغز میکنند، آن جامعه از نگاه شما چه شکلی است؟ جرج اورول معتقد است: «اگر روند تاریخ تغییر نکند، انسانها انسانیت خودشان را از دست میدهند.» کتاب 1984 با ظرافت خاصی مرز بین این دو جامعه را تصویر کرده است و دید شما را به یک جامعه پادآرمانشهر باز میکند. خلاصه ی داستان 1984، پادآرمان شهر کتاب 1984، دنیای ترسناکی را توصیف میکند که تنها سه کشور بزرگ در آن وجود دارند؛ اوشینیا، اوراسیا، ایستیشیا. همان سه کشور بی رحم هم همیشه با یکدیگر در حال جنگند. این داستان در لندن، در کشور اوشینیا رخ میدهد که جامعهاش به سه طبقه تقسیم شده است، طبقهی کارگر، اعضای عادی حزب (مردم عادی) و اعضای رده بالای حزب. همهی افراد جامعه در این سه دسته قرار میگیرند و باید از برادر بزرگ که رئیس حزب است، اطاعت کنند. نوشتن در این جامعه ممنوع است و آزادیهای فردی پایمال خواهد شد و ج همهی جامعه به وسیلهی تلویزیونهای تلهاسکرین کنترل میشود. در این جامعه برای همه تنها یک حقیقت محض وجود دارد و آن حقیقت هم حزب است، نه چیزی بیشتر و نه چیزی کمتر. نقد کتاب 1984 جرج اورول در کتاب 1984 تصویری از جامعهی پاد آرمانشهر ترسیم میکند. اریک فروم، جامعهشناس آلمانی درمقدمهی کتاب 1984 ترجمهی حمیدرضا بلوچ دو مفهوم آرمانشهر و پاد آرمانشهر را شرح میدهد. تصویری که تا پیش از اورول جایگاهی در ادبیات نداشت. اصطلاح اُتوپیا یا آرمانشهر را ارسطو برای اولین بار در «رسالهی جمهوری» مطرح میکند، او در کتاب «جمهوری» جامعهی آرمانی و دلخواه خودش را شرح میدهد و دستههای مختلف مانند معلمان و شاعران را در طبقات خاص خودشان قرار میدهد. مفهوم آرمانشهر در قرن شانزده و هفده میلادی، بعد از رنسانس، بسیار محبوب شد. در آن سالها کتاب «اوتوپیا» توماس مور بسیار مشهور شده. توماس مور در این کتاب دیدگاهی مثبت به آینده داشت و روحیهی امیدوارانه و متکی به نفسی برای انسانهای آینده تصور میکرد. کتاب 1984 اورول مفهومی کاملا متضاد با آرمانشهر توماس مور تصویر میکند. گرچه در 1984 هم یک آرمانشهری وجود دارد اما خصوصیات آن نه تنها مثبت و امیدوارکننده نیست، بلکه تاریک، منفی و تمامیتخواه است. اورول در این کتاب ناتوانی و ناامیدی انسان امروز را نشان میدهد. بنابراین جامعهی تصویر شدهی اورول را میتوان «پادآرمانشهر» نامید. شخصیتپردازی 1984 شخصیت اصلی داستان 1984 وینستون اسمیت است. او که در دسته اعضای عادی جامعه قرار دارد، فردی است با افکار بزرگ، فردی انقلابی که میتواند برای جامعهاش بسیار خطرناک باشد. او تنها کسی در آن جامعه است فکرش محدود به پیداکردن غذای کافی نیست بلکه به مبارزات پنهانی و ضدحزب فکر میکند. اسمیت در طول داستان با دختری به نام جولیا آشنا و وارد رابطهی عاشقانهای با او میشود. رابطهی عاشقانهای که از نظر حزب کاملا ممنوع و تنفرآمیز است. جولیا در طول داستان همراه و همنشین اسمیت میشود و این همنشینی اتفاقات بعدی داستان را شکل میدهد. ژانر کتاب 1984 چیست؟ برای انتخاب ژانر مشهورترین نوشتهی جرج اورول، دو نظریه وجود دارد. نظریهی اول کسانی هستند که این کتاب را در دستهی علمی–تخیلی تقسیم میکنند و نظریهی دوم کسانی هستند که این کتاب را در دستهی داستان سیاسی قرار میدهند. استفادهی نام نمادین برای وزارتخانهها، یکی از نکات ظریف نوشته اورول است. برای مثال وزارت حقیقت با تعریف اورول جایی است که در آن وقایع را تغییر میدهند و حقایق جدید میسازند. وزارت فراوانی هم جایی است که در آن غذاها و مواد مورد نیاز را جیرهبندی میکنند. تمام شخصیتهای این کتاب علاوه بر نام نمادین، شخصیت نمادینی هم دارند. برای مثال «برادر بزرگ» نماد یک نظام دیکتاتوری است. حکومتی که بر زندگی مردم نظارت میکند و تمام کارهای آنها را کنترل میکند. نمادهای این کتاب به نامها خلاصه نمیشوند، و جرج اورول نمادهای اصلیاش را در لابهلای متنش پنهان کرده است، نمادهایی مثل آزاداندیشی در برابر کنترل، دوستی در برابر خیانت و آزادی سیاسی در برابر سرکوب. نکتهای که بعد از خواندن 1984 در ذهن خواننده پررنگ میشود این است که آیا ممکن است شرایط بهگونهای تغییر کند که انسان آرزوهایش برای آزادی، شرافت، کمال و عشق را فراموش کند؟ نویسنده 1984 را بیشتر بشناسیم نام اصلی جرج اورول «اریک آرتور بلیر» است، او در هند متولد شد اما پیش از یکسالگی به همراه مادر و خواهرش به انگلستان مهاجرت کرد. او نام مستعار هنری جرج اورول (Henry George Orwell) را انتخاب کرد تا نامش انگلیسی باشد و به عنوان یک انگلیسی شناخته شود. اورول زمانی در ظرفشورخانهای در هتل کار میکرد و در میان مردم سطح پایین جامعه زندگی میکرد که داستان کتاب «آس و پاسها در پاریس و لندن» نتیجهی زندگی در آن دوران است. او در 27 سالگی در جنگ داخلی اسپانیا شرکت کرد، در این جنگ مجروح شد و به علت این جراحات در سال 1950 درگذشت. نگاهی به آثار جرج اورول میتوان ادعا کرد که بیشتر کتابهای اورول بر اساس تجربیات شخصیاش نوشته شده است. برای مثال کتاب «روزهای برمه»ی او، خاطرات زمانی است که در برمه یا میانمار امروز پلیس بوده است و کتاب «دختر کشیش» اورورل تحت تاثیر شغل معلمی و کتابفروشیاش در لندن شکل گرفته است. جرج اورول در سال 1949 کتاب 1984 را نوشت. او که یکی از بهترین داستاننویسان و منتقدان ادبی در انگلستان بود بین سالهای 1945 تا 1949 دو شاهکارها ادبیاش را خلق کرد: «قلعهی حیوانات» در سال 1945 و کتاب هزارو نهصد و هشتاد و چهار در سال 1949. دو شاهکاری که تا همیشه نام اورول را در تاریخ ادبیات جهان ثبت کردند. ترجمه های 1984 خوشبختانه تمام آثار جرج اورول به فارسی ترجمه شدهاند. کتاب «قلعهی حیوانات» و 1984 بیشترین تعداد و تنوع ترجمه را میان کتابهای دیگر اورول دارد. مترجمان بزرگی چون امیر امیرشاهی، محمد فیروز، حمیدرضا بلوچ و صالح حسینی کتاب قلعه حیوانات را ترجمه کردهاند. کتاب 1984 را هم صالح حسینی، مریم فیروزبخش و حمیدرضا بلوچ در نسخههای متفاوتی به فارسی برگرداندهاند. نسخهای که هماکنون در این صفحهی فیدیبو قابل دانلود است، ترجهی صالح حسینی و بهترین ترجمه کتاب 1984 است. شما می توانید برای خرید کتاب 1984 و دانلود کتاب ۱۹۸۴ به سایت یا اپلیکیشن فیدیبو مراجعه کنید. فیلم 1984 در سال 1956 مایکل ردفورد فیلمی بر اساس رمان 1984 ساخت، که بسیار متعهد به متن بود. ردفورد متن اصلی رمان را با تغییر بسیار کمی تبدیل به فیلمنامه کرد. این فیلم در جدول فروش جهانی، بیشتر از 8 میلیون دلار درآمد داشت و بازیگرانی مشهور چون جان هارت در آن ایفای نقش میکردند. فیلم 1984 جایزهی ان ام ای (NME Awards) را دریافت کرد و این جایزه روی فروش بیشتر این فیلم بسیار تاثیرگذار بود. میتوانید نسخهی الکترونیک و pdf کتاب 1984 از جرج اورول را به صورت قانونی از فیدیبو دانلود کنید، دانلود کتاب صوتی 1984 هم از طریق فیدیبو امکان پذیر است. در بخشی از کتاب میخوانیم وزارت حقیقت، یا همان میتی ترو در زبان نوین به طرز شگفتآوری در میان چشمانداز، خودنمایی میکرد. شاختمان عظیم هرمی شکلی به رنگ سفید، که به صورت پله پله تا ارتفاع سیصدمتر بالا رفته بود. از جایی که وینستون ایستاده بود سه شعار حزب را که به نحوی موزون بر نمای سفید ساختمان به طور برجسته نوشته بودند، به راحتی میشد خواند: جنگ، صلح است. آزادی، بردگی است. نادانی، توانایی است. آنطور که میگفتند وزارت حقیقت شامل سه هزار اتاق در بالای طبقهی همکف و همین تعداد اتاق در زیر زمین بود. در تمام شهر لندن تنها سه ساختمان دیگر با این شکل و اندازه وجود داشت. این چهار ساختمان، کلیه عمارتهای اطراف را تخت الشعاع قرار داده بودند، و از بالای عمارت پیروزی هر چهارتای آنها دیده میشد. «وینستون خیال داشت خاطرات روزانهی خود را در آن یادداشت کند. این کار غیرقانونی نبود (در واقع هیچکاری غیر قانونی نبود، چون اصلا قانونی وجود نداشت.) اما اگر متوجه میشدند، به طور حتم، مجازات مرگ. یا حداقل بیست و پنج سال محکومیت در اردوگاه کار در انتظارش بود. وینستون، سر قلمی به قلم خود وصل کرد و آن را به درون جوهر فرو برد. قلم، ابزار منسوخ شدهای بود که دیگر به ندرت حتی برای امضا کردن به کار میرفت و او صرفا به این دلیل که نمیخواست آن کاغذ خوشرنگ و زیبا را با یک خودکار خط خطی کند، ترجیح داده بود این قلم را با دردسر زیاد و به طور پنهانی تهیه کند. او در واقع زیاد به نوشتن با دست عادت نداشت چون آنها به طور معمول، همهچیز را، به جز برخی نوشتههای بسیار کوتاه، به دستگاه «گفته نگار» دیکته میکردند، اما بی شک برای هدف فعلی امکان استفاده از آن نبود. بنابراین قلم را در جوهر فرو برد و سپس برای لحظهای کوتاه دچار تردید شد. به دلشوره افتاد. نوشتن روی کاغذ نیاز به عزمی راسخ داشت. با حروف ریز و مغشوشی نوشت: چهارم آوریل، 1984.
جورج اورول در این کتاب، آیندهای را برای جامعه به تصویر میکشد که در آن خصوصیاتی همچون تنفر نسبت به دشمن و علاقهٔ شدید نسبت به برادر بزرگ[رهبر حزب با شخصیت دیکتاتوری فرهمند] وجود دارد. جامعه ای که در اون اندیشه جرم حساب میشه. در جامعهٔ تصویرشده گناهکاران به راحتی اعدام میشوند و آزادیهای فردی و حریم خصوصی افراد بهشدت توسط قوانین حکومتی پایمال میشوند، به نحوی که حتی صفحات نمایش در خانهها از شهروندان جاسوسی میکنند.در این داستان مسائلی همچون اینگساک (Ingsoc)، بزه فکری، گفتارنو،دوگانهباوری مطرح میشود. این کتاب، دنیای ترسناکی را توصیف میکند که تنها سه کشور بزرگ در آن وجود دارند؛ اوشینیا، اوراسیا، ایستیشیا. همان سه کشور بی رحم هم همیشه با یکدیگر در حال جنگند. این داستان در لندن، در کشور اوشینیا رخ میدهد که جامعهاش به سه طبقه تقسیم شده است، طبقهی کارگر، اعضای عادی حزب (مردم عادی) و اعضای رده بالای حزب. همهی افراد جامعه در این سه دسته قرار میگیرند و باید از برادر بزرگ که رئیس حزب است، اطاعت کنند. نوشتن در این جامعه ممنوع است و آزادیهای فردی پایمال خواهد شد و همهی جامعه به وسیلهی تلویزیونهای تلهاسکرین کنترل میشود. در این جامعه برای همه تنها یک حقیقت محض وجود دارد و آن حقیقت هم حزب است، نه چیزی بیشتر و نه چیزی کمتر. داستان رمان 1984 نوشته جورج اوروِل، داستان آشنای نظامهای توتالیتر و تمامیتخواهی است که نمونههای آن در جهان بهوفور دیده میشود.
۱۹۸۴ نام کتاب مشهوری از جورج اورول که در سال ۱۹۴۹ منتشر شدهاست.[۱] این کتاب بیانیهٔ سیاسی شاخصی در ردهی نظامهای تمامیتخواه (توتالیتر) شمرده میشود. ۱۹۸۴ کتابی پادآرمانشهری بهشمار میآید. کتاب به نام نوزده هشتاد و چهار هم شناخته میشود. جورج اورول در این کتاب، آیندهای را برای جامعه به تصویر میکشد که در آن خصوصیاتی همچون تنفر نسبت به دشمن و علاقهٔ شدید نسبت به برادر بزرگ (ناظر کبیر) (رهبر حزب با شخصیت دیکتاتوری فرهمند) وجود دارد. در جامعهی تصویر شده، گناهکاران به راحتی اعدام میشوند و آزادیهای فردی و حریم خصوصی افراد به شدت توسط قوانین حکومتی پایمال میشوند؛ به نحوی که حتی صفحات نمایش در خانهها از شهروندان جاسوسی میکنند[۲] و شهروندان مجبورند همیشه با چهرهای سرشار از خوشبینی و لبخند به این صفحات نمایش نگاه کنند، تا کوچکترین شک و تصور نادرستی که نشاندهندهٔ هرگونه نارضایتی فرد باشد، برای نمایندگان حکمرانان پشت صفحات نمایش ایجاد نشود؛ چرا که در غیر اینصورت مورد غضب حکمرانان قرار میگیرند.[۳] در این داستان مسائلی همچون اینگساک (Ingsoc)، بزه فکری، گفتارنو، دوگانهباوری مطرح میشوند.[۴] شخصیتِ اولِ داستان، در کشور اقیانوسیه (اوشیانا) و در جامعهای زندگی میکند که به سه طبقهٔ مجزا تقسیم شدهاست: طبقه کارگر، اعضای عادی حزب و اعضای ردهبالای حزب. او عضو عادی حزب است.[۵] روزی در اقدامی قانونشکنانه، دفترچهای قدیمی میخرد و در آن شروع به نوشتنِ اندیشههای خود میکند. در تمام نقاطی که اعضای «حزب» زندگی میکنند، دستگاههایی به نام «تلهاسکرین» نوعی صفحه نمایش که حکمرانان در آن زمان با استفاده از آن جاسوسی میکردند.(صفحه نمایشی که مردم باید با لبخند جلوی این مینشستند) وجود دارد. این دستگاه که توسط وزارت حقیقت اداره میشود، مانند دوربین تمام اعمال افراد را تحت نظر دارد. وینستون خارج از دیدرسِ تلهاسکرین شروع به نوشتن میکند و چندین بار جملهٔ مرگ بر برادر بزرگ را بر روی کاغذ مینویسد. محتویات خاطراتِ کودکی اسمیت از کودکیِ خود به آغازِ جنگ و به پدربزرگ، پدر، مادر و خواهرش اشاره میکند و به این موضوع اشاره میکند که پدرش پس از مدتی ناپدید شدهاست و او، مادر و خواهرش تنها ماندهاند. در نهایت وی، خانوادهاش را با ناپدید شدنِ مادرش از دست میدهد و با خواهرش به پرورشگاه سپرده میشوند و دیگر هرگز خواهرش را نمیبیند. او به یاد میآورد که روزی از سرِ گرسنگی و ناچاری، پس از خوردنِ سهمِ شکلاتِ خودش، سهمِ اندکِ شکلاتِ خواهرش را هم قاپ زده، به گوشهای رفته و آن را خورده و سپس شرمسار شدهاست و از آن پس همواره صدای مادرش را پشتِ سرش بیاد داشته که میگفته: وینستون برگرد! شکلاتِ خواهرت را پس بده! جولیا در ادامهٔ داستان وینستُن، اسمیت با جولیا، دختر مو سیاهی از اعضای حزب آشنا میشود. وینستون در ابتدا فکر میکند که این دختر که عضو انجمنِ جوانانِ ضدسکس است، جاسوس بوده و او را زیرنظر دارد، اما روزی دختر کاغذی را به وینستون میرساند که در آن نوشته شده: دوستت دارم. با وجود اینکه بر اساس قوانین حزب، روابط جنسی و عشقوعاشقی ممنوع بوده و سرکوب میشود، این دو مخفیانه به خارج از شهر میروند و پس از آشنایی در مییابند که هر دو عقایدِ مشترکی مبنی بر اینکه حزب واقعیات را جعل میکند و گذشته را نیز بهطور مداوم از طریق دستکاری در اسناد به دلخواه خود تغییر میدهد، دارند. آن دو رابطه جنسی نیز با هم برقرار میکنند و به رغم اعتقاد به بینتیجه بودنِ مبارزه -دستِ کم برای زمان حال- تصمیم به مقابله با حزب میگیرند. به این امید که آیندگان بتوانند خود را از زیر نفوذ حزب و نظام توتالیتریِ حاکم بر جامعه برهانند. در عین حال آنها آگاهند که پایانی جز مرگ در انتظارشان نیست. آنها شایعاتی مبنی بر وجودِ «انجمن برادری» که بر ضد حزب و به صورت زیرزمینی فعالیت میکند، شنیدهاند. اُبراین پس از چندی با اُبراین، که به گمانشان عضو انجمنِ برادری است، آشنا میشوند و به عضویتِ انجمن درمیآیند. او به آنها وعدهٔ کمک برای عضویت در انجمن برادری میدهد ولی در حقیقت، مأمور حزب برای مبارزه با جرایم فکری است. جایی که تاریکی راهی ندارد اسمیت در روزنوشتهایش اشاره میکند که حسی ویژه نسبت به اُبراین دارد و در رؤیایی شنیده که اُبراین گفتهاست: «در جایی که تاریکی درآن راهی ندارد، با یکدیگر ملاقات خواهیم کرد.» اُبراین نیز پس از دستگیریِ اسمیت به همین مسئله اشاره کرده و به وی میگوید که وی را خواهد رهاند. دستگیری و بازپروری وینستون اسمیت یک روز به همراه جولیا دستگیر میشود. اسمیت تحت نظارتِ اُبراین، انواع و اقسام شکنجه جسمی و روحی را تجربه میکند تا به این باور برسد که به جز آنچه حزب میگوید هیچ چیز درست نیست. پس از بازپروری پس از بازپروری آزاد میشود و روزهایش را در کافهٔ شاهبلوط به میخوارگی، دنبال کردنِ اخبارِ مهمِ جنگ و کاری نیمهوقت در وزارتخانه سپری میکند. در نهایت هم با وجودِ مقاومتِ بسیار، میپذیرد که حقیقتی به جز آنچه حزب میگوید وجود ندارد و هر چیزی از جمله عشق، انسانیت و نیز علاقهٔ او به جولیا نمیتواند حقیقت داشته باشد و عاشقِ ناظرِ کبیر میشود. اقتباسها و ترجمه فیلم ۱۹۸۴ به کارگردانی مایکل اندرسون در سال ۱۹۵۶ با اقتباس از همین رمان ساخته شد. همچنین فیلم « هزار و نهصد و هشتاد و چهار» (Nineteen Eighty-Four) در سال ۱۹۸۴ توسط مایکل رادفورد انگلیسی بر پایه این رمان ساخته شدهاست. این فیلم در سال ۱۹۸۴ ساخته شده و صحنهها در زمانی کاملاً مطابق با زمان داستان فیلمبرداری شدهاند.[۶] چندین ترجمه از این کتاب به فارسی وجود دارد که میتوان از میان آنها به برگردان صالح حسینی، حمیدرضا بلوچ، ژیلا سازگار و کاوه میرعباسی اشاره کرد. همچنین ترجمهٔ مهدی بهرهمند، که در سال ۱۳۶۱ توسط چاپ چهر در تهران به طبع رسیده، امروزه بهصورت چاپ افست و بهصورت قاچاق توسط دستفروشان به فروش میرسد. این نسخه بدون سانسور است، ولی دارای کیفیت ویراستاریِ ضعیفی است. برخی از این برگردانها:[۷] جستارهای وابسته
Nineteen Eighty-Four (also stylised as 1984) is a dystopian social science fiction novel and cautionary tale written by English writer George Orwell. It was published on 8 June 1949 by Secker & Warburg as Orwell's ninth and final book completed in his lifetime. Thematically, it centres on the consequences of totalitarianism, mass surveillance and repressive regimentation of people and behaviours within society.[2][3] Orwell, a democratic socialist, modelled the totalitarian government in the novel after Stalinist Russia and Nazi Germany.[2][3][4] More broadly, the novel examines the role of truth and facts within politics and the ways in which they are manipulated. The story takes place in an imagined future, the year 1984, when much of the world has fallen victim to perpetual war, omnipresent government surveillance, historical negationism, and propaganda. Great Britain, known as Airstrip One, has become a province of the totalitarian superstate Oceania, ruled by the Party, who employ the Thought Police to persecute individuality and independent thinking.[5] Big Brother, the dictatorial leader of Oceania, enjoys an intense cult of personality, manufactured by the party's excessive brainwashing techniques. The protagonist, Winston Smith, is a diligent and skillful rank-and-file worker and Outer Party member who secretly hates the Party and dreams of rebellion. He enters into a forbidden relationship with his colleague Julia and starts to remember what life was like before the Party came to power. Nineteen Eighty-Four has become a classic literary example of political and dystopian fiction. It also popularised the term "Orwellian" as an adjective, with many terms used in the novel entering common usage, including "Big Brother", "doublethink", "Thought Police", "thoughtcrime", "Newspeak", and "2 + 2 = 5". Parallels have been drawn between the novel's subject matter and real life instances of totalitarianism, mass surveillance, and violations of freedom of expression among other themes.[6][7][8] Time included the novel on its list of the 100 best English-language novels from 1923 to 2005,[9] and it was placed on the Modern Library's 100 Best Novels list, reaching number 13 on the editors' list and number 6 on the readers' list.[10] In 2003, it was listed at number eight on The Big Read survey by the BBC.[11] Contents Background and title[edit]
A 1947 draft manuscript of the first page of Nineteen Eighty-Four, showing the editorial development In 1944, Orwell began work which "encapsulate[d] the thesis at the heart of his... novel", which explored the consequences of dividing the world up into zones of influence, as conjured by the recent Tehran Conference. Three years later, he wrote most of the actual book on the Scottish island of Jura from 1947 to 1948 despite being seriously ill with tuberculosis.[12][13] On 4 December 1948, he sent the final manuscript to the publisher Secker and Warburg, and Nineteen Eighty-Four was published on 8 June 1949.[14][15] The Last Man in Europe was an early title for the novel, but in a letter dated 22 October 1948 to his publisher Fredric Warburg, eight months before publication, Orwell wrote about hesitating between that title and Nineteen Eighty-Four.[16] Warburg suggested choosing the latter, which he took to be a more commercially viable choice for the main title.[17] The introduction to the Houghton Mifflin Harcourt edition of Animal Farm and 1984 (2003) claims that the title 1984 was chosen simply as an inversion of the year 1948, the year in which it was being completed, and that the date was meant to give an immediacy and urgency to the menace of totalitarian rule.[18] This is disputed: There's a very popular theory—so popular that many people don't realize it is just a theory—that Orwell's title was simply a satirical inversion of 1948, but there is no evidence for this whatsoever. This idea, first suggested by Orwell's US publisher, seems far too cute for such a serious book. [...] Scholars have raised other possibilities. [His wife] Eileen wrote a poem for her old school's centenary called "End of the Century: 1984." G. K. Chesterton's 1904 political satire The Napoleon of Notting Hill, which mocks the art of prophecy, opens in 1984. The year is also a significant date in The Iron Heel. But all of these connections are exposed as no more than coincidences by the early drafts of the novel Orwell was still calling The Last Man in Europe. First he wrote 1980, then 1982, and only later 1984. The most fateful date in literature was a late amendment. — Dorian Lynskey, The Ministry of Truth: The Biography of George Orwell's 1984 (2019)[19] Throughout its publication history, Nineteen Eighty-Four has been either banned or legally challenged as subversive or ideologically corrupting, like the dystopian novels We (1924) by Yevgeny Zamyatin, Brave New World (1932) by Aldous Huxley, Darkness at Noon (1940) by Arthur Koestler, Kallocain (1940) by Karin Boye, and Fahrenheit 451 (1953) by Ray Bradbury.[20] Some writers consider Zamyatin's We to have influenced Nineteen Eighty-Four.[21] The novel also bears significant similarities in plot and characters to Koestler's Darkness at Noon, which Orwell had reviewed and highly praised.[22]
The John Hay Library at Brown University holds the only surviving manuscript of Nineteen Eighty-Four[23] The original manuscript for Nineteen Eighty-Four is Orwell's only surviving literary manuscript. It is presently held at the John Hay Library at Brown University.[23][24] Plot[edit] In 1984, civilisation has been ravaged by world war, civil conflict, and revolution. Airstrip One (formerly known as Great Britain) is a province of Oceania, one of the three totalitarian super-states that rule the world. It is ruled by "The Party" under the ideology of "Ingsoc" (a Newspeak shortening of "English Socialism") and the mysterious leader Big Brother, who has an intense cult of personality. The Party brutally purges out anyone who does not fully conform to their regime using the Thought Police and constant surveillance through telescreens (two-way televisions), cameras, and hidden microphones. Those who fall out of favour with the Party become "unpersons", disappearing with all evidence of their existence destroyed. In London, Winston Smith is a member of the Outer Party, working at the Ministry of Truth, where he rewrites historical records to conform to the state's ever-changing version of history. Winston revises past editions of The Times, while the original documents are destroyed after being dropped into ducts known as memory holes, which lead to an immense furnace. He secretly opposes the Party's rule and dreams of rebellion, despite knowing that he is already a "thought-criminal" and is likely to be caught one day. While in a prole (Proletariat) neighbourhood, he meets Mr. Charrington, the owner of an antiques shop, and buys a diary where he writes criticisms of the Party and Big Brother. To his dismay, when he visits a prole quarter he discovers they have no political consciousness. As he works in the Ministry of Truth, he observes Julia, a young woman maintaining the novel-writing machines at the ministry, whom Winston suspects of being a spy, and develops an intense hatred of her. He vaguely suspects that his superior, an Inner Party official O'Brien, is part of an enigmatic underground resistance movement known as the Brotherhood, formed by Big Brother's reviled political rival Emmanuel Goldstein. One day, Julia secretly hands Winston a love note, and the two begin a secret affair. Julia explains that she also loathes the Party, but Winston |