|
نامههای کافکا به معشوقههایش بخشی از میراث ادبی او به شمار میروند ــ نه صرفاً مواد و مصالحی برای پژوهش در سوانح احوال او، بل بستر و امکان نابِ نوشتن، نوشتن چونان ادبیات. کافکا به معشوقههاش نامه نمینوشت تا صرفاً بگوید و نشان بدهد که معشوقۀ مربوطه را چقدر دوست میدارد. عشقی هم اگر بود ــ که بود ــ آمیخته بود با سودای نوشتن، تو گویی عشق بود چونان نوشتن، چونان طرحافکنی بنیادی برای نوشتن، پر از لکههای عمیقِ پنهان در زیر غشایی خاکستری، که راه که میروی روی سطح (خواندن، خواندنِ ما) هر دَم بیم آن داری که زیر پایت خالی شود کشیده شوی به مغاکِ پنهان در زیر غشای خاکستری، مغاکی که در سطح لکهای مینماید. در این اپیزود از معشوقههای کافکا سخن رفته است، از نامههای کافکا به معشوقههاش و از نسبت عشق و نوشتن: خویشیِ دو سودای عمیق، هر دو آمیخته به دردهای جسمانیِ عمیقاً روحی و دردهای روحیِ عمیقاً جسمانی، هَمتَنیِ عشق و نوشتن.
نویسنده: ناصر غیاثی. ویراستار: علیرضا آبیز. صداپرداز: حامد کیان. موسیقی تیتراژ: عبدالرضا جعفری. مدیر هنری و گوینده: نگین کیانفر. تهیهکننده: نشرنو. |